این اواخر در اغلب محافل سیاسی و دیپلماتیک صحبت از تغییرهای فوری در سطح منطقه میشود که قرار است همگام با پیشرفتهایی که در مذاکرات وین صورت گرفته است رخ دهد، و دولت ایران ممکن است پرداخت هزینه این دستاورد را از سوریه آغاز کند. این در حالی است که گفته شده رژیم تهران حدود ۵۰ میلیارد دلار پول مردم ایران را برای بشار اسد و رژیم وی در سوریه هزینه کرده است.
در واقع، رژیم ایران همانگونه که بدون تایید و رضایت ایرانیان، پول آنها را در برنامههای توسعهطلبانهاش در سوریه هزینه کرد، اکنون به وضعیتی رسیده است که تمام سرمایهگذاری در این کشور را از دست میدهد. رژیم ایران نه هنگامی که پول ملت را به گروههای شبهنظامی در سوریه، عراق، لبنان و یمن پرداخت کرد، با مردم ایران مشورت کرد و نه هنگامی که سود حاصل از این سرمایهگذاریها را دریافت کرد، چیزی به مردم داد، بلکه تمام سود به دست آمده در حسابهای رهبر جمهوری اسلامی ایران، سپاه پاسداران و جناحهای مسلح انباشته شد.
این در حالی است که پول هزینه شده در سوریه به دهها میلیارد دلار تخمین زده میشود و اکنون چنین به نظر میرسد که ایران بدون دستیابی به بازده چشمگیری، مبالغ هنگفت سرمایهگذاری شده در سوریه را از دست میدهد.
تامین نفت و فرآوردهای نفتی به نیروهای بشار اسد که در چارچوب «خط اعتباری»، که ایران به سوریه گشوده بود و بنا به گزارش رسانههای ایران از ۲ تا ۳ میلیارد دلار در سال میشود، یکی از عمدهترین بخشهایی است که رژیم ایران در آن هزینه کرده است.
این رقم به علاوه خط اعتباری اعطاشده به رژیم سوریه که شامل مواد غذایی و تجهیزات پزشکی است و براساس اظهارات محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران، به حدود ۲.۵ میلیارد دلار در سال میرسد، مجموع پول هزینه شده ایران در سوریه را به حدود شش میلیارد دلار در سال میرساند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در جریان مطالعه و پژوهش در مورد هزینههای دولت ایران در منطقه، با شمار زیادی از کارشناسان اقتصادی صحبت کردم، اغلب آنها بر این باور بودند که پول هزینه شده در سوریه به بیش از ۸۰ میلیاد دلار میرسد. افزون بر آن، در سال ۲۰۱۵ دولت ایران علاوه بر خط اعتباری ۱۲ میلیارد دلاری بین تهران و دمشق، ۹۰۰ میلیون دلار دیگر نیز برای حمایت از رژیم بشار اسد پرداخت کرد.
این در حالی است که جسی شاهین، سخنگوی استفاندی میستورا، فرستاده پیشین ویژه سازمان ملل متحد در امور سوریه، فاش کرد که سازمان ملل متحد میانگین هزینههای ایران در سوریه را حدود شش میلیارد دلار در سال تخمین میزند.
این بدان معنی است که تهران سالانه مبلغی معادل نیمی از بودجه حمایت از قیمت داخلی را به رژیم سوریه کمک کرده است. اکنون با توجه به این که ایران در طول هشت سال جنگ سوریه این مبلغ را در سوریه هزینه کرده است، پس میتوان گفت که تهران تا به حال حدود ۴۸ میلیارد دلار را که چهار برابر بودجه دفاعی سالانه ایران میشود، در سوریه هزینه کرده است.
بنابراین و پس از اقدام به سرمایهگذاری دهها میلیارد دلار، به نظر میرسد که ایران به زودی بساط خود را از سوریه برمیچیند، زیرا توافقنامههای اخیر بینالمللی به سمت محدود کردن نقش ایران در سوریه در حرکت هستند. البته از آغاز متحد شدن تهران و مسکو در قلمرو سوریه، معلوم بود که هماهنگی میان آنها مقطعی و موقتی است و به تلاقی منافع مرتبط است و هر دو کشور اهداف متفاوتی را در سوریه دنبال میکنند. اکنون که منافع مشترک به پایان رسیده است، منابع دیپلماتیک روسیه خاطرنشان میکنند که «مسکو حاضر نیست برای باز نگهداشتن گذرگاه نظامی ایران به سواحل دریای مدیترانه، از اهدافش در سوریه عقبنشینی کند.»
آنچه از واقعیت اوضاع بر میآید این است که ایران و روسیه در حوزه نفوذشان در سوریه به توافق رسیده بودند، اما در فرجام، روسیه که نقش نجاتدهنده سوریه را بازی میکند، توانست حوزه نفوذ خود را در این کشور گسترش دهد. علاوه برآن، موفقیت آمریکا در غلبه بر داعش و کنترل پایگاه «تنف» در شمال شرقی سوریه، باعث شد رویای ایران برای رسیدن به مدیترانه با عبور از بغداد، دمشق و بیروت، به کابوسی تبدیل شود.
از سوی دیگر اسرائیل نیز برای محدود کردن نقش ایران در سوریه و جلوگیری از ایجاد کارخانههای موشکسازی برای تولید موشکهای دوربرد، حملات خود را به مواضع شبهنظامیان وابسته به ایران ادامه داد و توانست عرصه را برای ایران تنگتر کند.
بدین ترتیب، به نظر میرسد که پس از گذشت ۱۰ سال از آغاز جنگ، همه بازیگران ذینفع در بحران سوریه به این نتیجه رسیدهاند که خروج شبهنظامیان ایرانی از سوریه، نخستین گام برای رسیدن به حل بحران جنگ در سوریه و بازسازی این کشور است. به گفته منابع آمریکایی نزدیک به دولت جدید، جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، «حضور نظامی ایران در سوریه را در چارچوب مذاکرات توافق هستهای» قرار داده است.
با توجه به نکات فوق، پرسشهای متعددی در مورد حقایقی که در سطح منطقه به وقوع پیوسته است، مطرح میشود. نخست آن که واشینگتن در چارچوب «قانون سزار»، مجازات جدیدی را بر رژیم اسد تحمیل نکرده است و حتی در صدد لغو برخی از تحریمها به دلایل بشردوستانه است. دوم، نزدیکی میان سوریه و کشورهای عربی و سوم، موضع قاطع اسرائیل در مخالفت با حضور ایران در سوریه است. البته واقعیات یادشده، به وضوح نشان میدهند که ایران ناگزیر است به زودی بساط خود را برای همیشه از سوریه برچیند.